مجتمع وحسینیه حضرت رقیه خاتون(س)

مشهدمقدس-شهرک شهید رجایی

مجتمع وحسینیه حضرت رقیه خاتون(س)

مشهدمقدس-شهرک شهید رجایی

سلام برعشق

وقتی از در وارد شدم شور واشتیاقی باور نکردنی را دیدم همه دست در دست هم داده اند برای بازسازی انگار مراسم هیئت برگزار شده با همان عشقی که در عزای ائمه اطهار"ع" بر سر وسینه میزدند الان تیشه بر در و دیوار می زدند وقتی نگاهشان میکردم افسوس خوردم با خودم گفتم خدایا من کجا و اینا کجا چه خلوص وعشقی دارند روز جمعه و تعطیلی را از کنار خانواده و.... گذشته اند و آمده اند اینجا...

بچه های جبهه و جنگ هم همین طوری بودند سرما وگرما، گرسنگی و سیری، آسایش و آرامش، مسئول و غیر مسئول و... برایشان فرقی نداشت فقط یک هدف داشتن....

راستی بچه ها توی اون لحظه ها به فکرم رسید مراسم هفتگی هیئت چی میشه کجا برگزار میشه توی این حال و هوا یک سری زدم به گذشته اون وقتی که هیئت از این خونه به خونه ، از این کوچه به اون کوچه از این دهه به اون دهه برگزار می شد یادش بخیر....

یادمه بچه ها دور هم جمع شدن گفتن الان وقتشه یه فضا برا هیئت بخریم گفتیم با کدون پول گفتن خدا میرسونه...

چیزی نگذشت گفتن یه جا دیدیم واسه هیئت میخواهیم بخریم ....

اولین قدم برداشته شد خریداری شد اولین باری که وارد اونجا شدم یه حیاط با صفا دو تا اطاق قدیمی با سقف چوبی و یه اطاق هفت هشت سال ساخت...

فضای قشنگ و دلنشینی بود اسمشو گذاشتن حسینیه حضرت رقیه خاتون"سلام الله علیها" بوی رقیه"س" رو میشد حس کرد انگاری نظر کرده بودند بر این جمع هیئتی تا صاحب یه حرم کوچیک توی این محله باشند راستشو بخواین اصلا باورم نمیشد بتونیم یه جای بخریم و اونجا هر هفته هر دهه و... مراسم بگیریم اوائل خیلی خوشحال بودیم که راحت شدیم همه بچه ها شور و حال عجیبی داشتند خدا را شکر میکردن اولین مراسمی که برگزار شد یادش بخیر...

باید یاد کنیم از اونایی که از روزهای اول بودن و الان به هر دلیلی در جمع ما نیستن اونایی که به لقاءالله پیوستن انشاءالله بی بی رقیه شفیعشون باشه و اونایی که در قید حیاتن خدا حافظ و نگهدارشون باشه....

روزها و ماهه ها و سال ها گذشت هر روز بخاطر استقبال بیش از حد عاشقان ائمه "ع" و کم بودن فضای از صحن حیاط کم میشد و به فضای داخل اضافه میشد....


و امروز...